جدول جو
جدول جو

معنی قاضی بالا - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی بالا
دهی جزء دهستان راه جرد بخش دستجرد شهرستان قم، در 27هزارگزی خاور دستجرد و سر راه فرعی قم به دستجرد در دامنه واقع و سردسیر است، 247 تن سکنه دارد، آب آن از 3 رشته قنات و محصول آن غلات و پنبه وبادام و پسته و انگور و شغل اهالی زراعت است، مزارع فیروزآباد و ده کرم و ابراهیم آباد جزء این ده است، راه ماشین رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 45 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 9 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، ناحیه ای است دارای تپه و ماهور و سردسیر و مالاریائی دارای 360 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و لبنیات و پشم است، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو میباشد، ساکنین آنجا از طایفه مظفروند میباشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تهیۀ علوفه احشام خود زمستان به گرمسیر میروند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس است که در 66هزارگزی شمال خاوری گنبد قابوس و 1هزارگزی پل چشمه واقع شده کوهستانی، سردسیر و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رودخانه لوهندر و محصول عمده آن لبنیات، غلات، ابریشم و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان مختصری بافتن پارچه های ابریشمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک واقع در 5 هزارگزی خاور آستانه، و 14هزارگزی راه اراک به خمین، کوهستانی و سردسیر، آبش از چشمه و قنات، محصولش غلات و بنشن و پنبه و انگور است، و 417 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند، از صنایع دستی بافتن قالیچه و گلیم و ژاکت در آن معمول است، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی از دهستان هوبان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. در 42هزارگزی جنوب باختری ماسور و کنار باختر شوسۀ خرم آباد به اندیمشک واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل مالاریائی است. 150 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه خرم آباد و محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ ویسی کرم میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
ابن محمد علی، مشهور به قاضی. متوفی به سال 1312 هجری قمری ابن محسن قاضی تبریزی طباطبائی از اکابر علمای امامیۀ تبریز عصر حاضر بوده و مراتب علمی را با محاسن عمل توام داشته است. وی به سال 1285 در تبریز متولد شد و مقدمات علوم عربی و فقه و اصول را در همان شهر از دانشمندان وقت فراگرفت و به سال 1308 برای ادامۀ تحصیلات به عتبات عزیمت نمود و در اخلاق به حوزۀ قطب العارفین ملاحسینقلی همدانی و در فقه و اصول به درس حاج میرزا حبیب الله رشتی و فاضل شربیانی و ملا اسماعیل قره باغی حاضر شد و سپس به تبریز مراجعت کرد و پس از چند سال باز عازم نجف گردید و در حوزۀ درس آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی و دیگران حاضر شد و به اجازه های چندی در اجتهادو روایت نائل گشت آنگاه به سال 1324 به تبریز مراجعت کرد. تألیفاتی دارد. او راست: 1- حاشیۀ رسائل شیخ انصاری. 2- حاشیۀ ریاض المسائل. 3- حاشیۀ فصول الاصول. 4- حاشیۀ مکاسب شیخ. 5- الخیارات و اقسامها واحکامها. 6- الدرر الغرویه فی الفوائد العلمیه. وی به سال 1366 هجری قمری در تبریز وفات کرد و به قم نقل شد و در آنجا مدفون گردید. (ریحانه الادب ج 3 ص 263)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سردان شهرستان زنجان، در 44هزارگزی شمال باختری سردان و 2هزارگزی راه عمومی واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است، 120 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه چال و محصول آن غلات و انگور و گردو و انار و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
سلیمان بن خلف بن سعد، مکنی به ابوالولید مالکی، اندلسی فقیهی است حافظ، مفسر، متکلم ادیب، شاعر، از اکابر علمای اندلس که در فقه و حدیث و اکثر فنون دیگر وحید عصر خود بوده است، وی نخست در اندلس اقامت داشت پس سه سال در مکه و سه سال در بغداد ماند و به تدریس فقه و نشر احادیث نبوی پرداخت و عاقبت باز به اندلس برگشت و به منصب قضا پرداخت، وی در شب پنجشنبه 19 رجب سال 474 یا 494 هجری قمریدر شهر مریه از شهرهای اندلس وفات یافت، او راست:
1- احکام الفصول فی احکام الاصول، 2- الاشاره در اصول فقه، 3- الایماء در فلسفه، 4- التسدید الی معرفه التوحید، 5- التعدیل و التجریح فی من روی عنه البخاری فی الصحیح، 6- تفسیر القرآن، 7- سنن المنهاج، 8- شرح الموطاء، 9- مسائل الخلاف، 10- الناسخ والمنسوخ و جز اینها، (معجم الادباء ص 246) (معجم المطبوعات 511) (لغات تاریخیه) (جغرافیه ج 1 ص 79 و روضات ص 327 و ابن خلکان ج 1 ص 231) (ریحانه الادب ج 1 ص 134) رجوع به سلیمان بن خلف شود
لغت نامه دهخدا
(شَ یِ)
دهی از دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان. سکنۀ آن 108 تن. آب از رود خانه زاجکان است. محصول عمده غله و پنبه و لبنیات میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
آرواره ی بالایی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی